بیشتر از این بابت که هم نویسنده در این اثر دومین باری است که پرداخت دوباره اسطوره ایکاروس را مد نظر قرار داده و هم کارگردان برای بار چندم سبک و سیاق خاص خودش را، البته به شکلی کاملتر و کاربردیتر در این نمایش ارائه میکند.
آرش دادگر در کارهای قبلی اش، به نوعی تماشاگری فعال را تجربه کرده است و این بار در راستای هدف و مقصود اصلی نمایش «صبحانهای برای ایکاروس» که تجربه عدمقطعیت و سردرگمی بین خیال و واقعیت است، از تماشاگر میخواهد که صندلی اش را به دست بگیرد و هر جا که میخواهد بنشیند و از هر زاویهای که میخواهد صحنهها را ببیند و ماجراها را دنبال کند. به این ترتیب تماشاگر با همه حضور فعالی که در صحنه دارد و زوایای مختلفی که برای دیدن نمایش دارد، گیجی و سرگردانی حاصل ازعدمقطعیت را تجربه خواهد کرد.
ملاقات دوباره با ایکاروس
حمیدرضا نعیمی نویسنده «صبحانهای برای ایکاروس» سال 1385 نمایشی به نام «ددالوس و ایکاروس » را بر صحنه داشت که آن را همایون غنیزاده کارگردانی کرده بود. شاید این طور بهنظر برسد که نعیمی به خاطر علاقه به این شخصیت ترجیح میدهد روایتهای متفاوتی از اسطوره ایکاروس را به سبکهای مختلف بنویسد و بعد از روایت خطی و سادهتر «ددالوس و ایکاروس» به کارگردانی غنیزاده، متنی پیچیدهتر را برای آرش دادگر نوشته است.
اما او در این باره میگوید: «سال 1383 بود که من رمانی به نام جن را خواندم و با اقتباسی آزاد از آن نمایشنامه صبحانهای برای ایکاروس را نوشتم. اما در جشنواره فجر همان سال اساتیدی که 7 متن از نوشتههای خودشان را تصویب کرده بودند این نمایش را رد کردند و این نمایشنامه به مرحله اجرا نرسید. بعد از آن بود که همایون غنیزاده نوشتن متنی را به من پیشنهاد داد که از قبل شکل اجرایی آن را در نظر داشت. به اعتقاد من برای آن شکل اجرایی برداشتی از داستان ایکاروس میتوانست مناسب باشد.
همایون غنیزاده هم این پیشنهاد را پذیرفت و من هم «ددالوس و ایکاروس» را نوشتم که البته این نمایش هم از نظر خیلیها اصلا تئاتر نبود اما همین نمایش09 شب در تئاتر شهر اجرا شد و مورد توجه قرار گرفت. البته غنیزاده متن را بازنویسی هم کرد اما در شخصیتها و ماجراها تغییری ایجاد نکرد. ایده موش، گیاه و... را به داستان اضافه کرد.»با توجه به این توضیحات باید گفت که دو نمایشی که نعیمی براساس اسطوره ایکاروس نوشته یکی کاملا وابسته به فرم و شکل اجرایی بوده و دیگری متنی کاملا برخواسته از جهان ادبیات. نعیمی که البته در هر دو نمایش بازی هم کرده است، اجرای هر دو کارگردان را میپسندد و آنها را کاملا متناسب با متن نمایشنامه و در راستای آن میداند.
آشپزی برای ایکاروس
دستپخت دوباره حمید رضا نعیمی با عنوان «صبحانهای برای ایکاروس» در تلفیق با تجربههای آرش دادگر به نمایشی ختم شده که به هر حال ارتباط با آن ساده نیست. ساده از این بابت که برای تماشاگر همه چیز در سالن نمایش حل و فصل نمیشود و تا مدتی تماشاگر درگیر بالا و پائین کردن ماجراها، آدمها و داستانها برای درک گفتنیهاست.
نعیمی در این باره میگوید: «در این نمایش که آقای دادگر هم سبک مناسبی برای اجرای آن در نظر گرفته است، یک نفر گم شده و تمام پیش فرضهای بازرس که قهرمان نمایش هم هست در روند بازپرسیها عوض میشود و او را گیج و متحیر میکند. در تمام موقعیتهای پیچیده این نمایش، پیش فرضهای تماشاگر هم همراه با قهرمان دست خوش تغییر میشود و برای او عدمقطعیت، تردید و سردرگمی را به همراه میآورد.»